loading...
همه چی
سید مهدی بازدید : 21 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)

جمله ”بسم الله الرحمن الرحيم“ 19 حرف  است، و در آيه 74:30 سوره مدثر آمده است كه نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند

و هر كس كه بگويد قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی ميكند كه 19 فرشته نگهبان آن هستند.

 ما ميدانيم که عدد 19 عدد اول  ( prime number ) است. عدد اول عددی است كه فقط بر خودش و بر يك قابل تقسيم باشد.

افراد مختلفی در گذشته و حال سعی کرده اند که به رمزهای معجزات رياضی قرآن پی ببرند.

در گذشته، يکی از اين افراد پيگيری های زيادی در اين مورد انجام داد و به موفقيت های زيادی "در اين مورد" رسيد.

در سالهای اخيرآقای كورش جم ‌نشان كه در زمان حاضر در تهران زندگی ميكند با يك ماشين حساب كوچك به نتيجه‌ای رسيد

كه شما ميتوانيد آن را امتحان كنيد. او شماره هر سوره را با تعداد آيات آن بصورت زير جمع كرد:

 

 

جمع

 

تعداد آيه

 

شماره سوره

زوج

8

=

7

+

1

زوج

288

=

286

+

2

فرد

203

=

200

+

3

زوج

180

=

176

+

4

فرد

125

=

120

+

5

...

...

 

...

 

...

...

...

 

...

 

...

زوج

118

=

5

+

113

زوج

120

=

6

+

114

 

جمع زوج ها

جمع فردها

 

جمع آيه ها

 

جمع سوره ها

6236

6555

 

6236

 

6555

 

قابل توجه است كه تعداد زوج‌ها 57 عدد و فردها نيز به همان تعداد يعنی 57 عدد ميباشد كه اين خود به تنهائی يك معجزه است.

اما معجزه ديگر اينست كه اگر حاصل جمع‌های زوج را با هم جمع كنيم 6236 بدست می ‌آيد كه مساوی است با تعداد كل آيه‌های قرآن.

و معجزه ديگر اينكه اگر حاصل جمع‌های فرد را با هم جمع كنيم 6555 بدست ميايد كه مساوی است با جمع كل شماره سوره‌های قرآن.

و معجزه ديگر اينكه اگر رقم‌های 6555 را با رقم‌های 6236 جمع كنيم، عدد 38 بدست ميآيد كه خود ضريب 19 دارد:

           2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)

همانطور كه تعداد سوره‌های قرآن ضريب 19 دارد:   6  X   19  =  114

لطفا توجه كنيد كه اگر تعداد آيه‌های قرآن را كم يا زياد كنيم يا فقط جای سوره‌ها را با هم عوض كنيم

ديگر چنين روابطی وجود نخواهد داشت،

و اين نشان دهنده اينست كه تعداد آيات قرآن همين اندازه و ترتيب سوره‌ها نيز به همين ترتيب بوده

و در نتيجه قرآن نميتواند كار دست انسان باشد.


آقای عبدالله اريك متوجه شدند كه

در چهار كلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و ”الرحيم“ 18 رابطه رياضی وجود دارد.

و يک رابطه ديگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم  19  رابطه ميشود.

كه با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (كه در قديم به آن ابجد ميگفتند) به آن رسيد.

حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان ميدهد كه بترتيب از يك تا هزار بترتيب زير شماره گذاری شده:

 

ارزشهای عددی حروف ابجد

ا = 1

ك = 20 

ق = 100

ب = 2

ل =  30

ر = 200

ج = 3

م = 40

ش = 300

د = 4

ن = 50

ت = 400

ه = 5

س = 60

ث = 500

و = 6

ع = 70

خ = 600

ز = 7

ف = 80

ذ = 700

ح = 8

ص = 90

ض = 800

ط = 9

 

ظ = 900

ی = 10

 

غ =1000

 

 

لازم به تذكر است كه اين ارزشهای عددی حروف الفبای عربی

مانند ارزشهای عددی حروف لاتين (Roman Numerals) قرن‌هاست كه مورد استفاده بوده است.

 

19 حرف بسم الله الرحمن الرحيم و ارزشهای ابجدی مربوطه:

 

شماره حرف

عربی

ارزش ابجدی

بسم

1

ب

2

 

2

س

60

 

3

م

40

 

 

 

4

ا

1

الله

5

ل

30

 

6

ل

30

 

7

ه

5

 

 

8

ا

1

الرحمن

9

ل

30

 

10

ر

200

 

11

ح

8

 

12

م

40

 

13

ن

50

 

 

14

ا

1

الرحيم

15

ل

30

 

16

ر

200

 

17

ح

8

 

18

ی

10

 

19

م

40

 

                            

 

معجزه رياضی ”بسم الله الرحمن الرحيم“

 

چهار كلمه و 19 حرف ( بسم الله الرحمن الرحيم ) چنان با يكديگر، بنابر يك سيستم رياضي متشكل گرديده است

كه با دانش و احساس بشری غير قابل انجام ميباشد. اين سيستم قابل تعمق، بر اساس ارزشهای ابجدی اين حروف بدست ميايد

كه اطلاعات مورد نياز برای شرح آن بطور خلاصه در زير نشان داده شده است.


چهار كلمه ”بسم الله الرحمن الرحيم“ شماره حروف عربی هر كلمه و ارزشهای ابجدی آنها:

 

شماره كلمات

تعداد حروف

ارزشهای ابجدی

جمع  ارزشها

1 ب س م

3

2/60/40

102

2 ا ل ل ه

4

1/30/30/5

66

3 ا ل رح م ن

6

1/30/200/8/40/50

329

4 ا ل ر ح ی م

6

1/30/200/8/10/40

289

 

 جمع 19             

 

جمع ارزشها 786

 

 


 

1- بسم الله الرحمن الرحيم 19 حرف است.


2- اگر شماره ترتيب هر كلمه را بنويسيم، بعد از هر شماره تعداد حروف آن را بنويسيم

عدد  13243646  بدست ميايد كه قابل قسمت به 19 است.

(شماره ترتيب هر كلمه برای تشخيص بهتر قرمز نوشته شده):

19 X  19 X  36686  = 13243646


3- اگر ترتيب كلمات را با شماره آن از آخر بنويسيم باز ضريب 19 دارد:

 46362413 = 19 X 2440127 


4- اگر بجای تعداد حروف هر كلمه جمع ارزش ابجدی آن را پس از شماره ترتيب آن بگذاريم باز قابل قسمت به 19 است:

110226633294289 = 19 X 5801401752331


 5- اگر ارزش ابجدی هر حرف را پس از شماره ترتيب كلمه بگذاريم، باز قابل قسمت به 19 است:

1260402130305313020084050413020081040 =

19 X 66336954126595422109686863843162160


6- اگر پس از شماره ترتيب هر كلمه حاصل جمع تعداد حروف هر كلمه را با مجموع ارزش‌های ابجدی آن كلمه بگذاريم

باز ضريب 19 دارد. يعنی:

110527033354295 = 19 X 5817212281805

(3 + 102 = 105),   (4 + 66 = 70),   (6 + 329 = 335),    (6 + 289 = 295)


7ـ اگر پس از شماره ترتيب هر كلمه تعداد حروف هر كلمه را به اضافه مجموع حروف كلمات قبل از آن بگذاريم باز ضريب 19 دارد

1327313419 = 19 X 69858601

(0 + 3 = 3),   (3 + 4 = 7),   (3 + 4 + 6 = 13),   (3 + 4 + 6 + 6 = 19)


8- اگر پس از شماره ترتيب هر كلمه حاصل جمع ارزش ابجدی هر كلمه را باضافه مجموع ارزش‌های ابجدی قبل از آن بگذاريم

باز ضريب 19 دارد يعنی:

1102216834974786 = 19 X 58011412367094

چون  (102 + 66 + 329 + 289 = 786), (102 + 66 + 329 = 497), (102 + 66 = 168)

ميباشد.


9- اگر ارزش ابجدی هر حرف از 19 حرف (بسم الله الرحمن الرحيم) را قبل از شماره ترتيب آن حرف بگذاريم

( عدد 62 رقمی بدست ميايد) باز ضريب 19 دارد يعنی:

21602403 1430530657 183092001081140125013 11430152001681710184019 =

19 X 113696858647 ...) 

زير اعداد مربوط به هر يك از چهار كلمه )بسم الله الرحمن الرحيم( خط كشيده شده است.  اين خط ‌کشی برای درك نكات بعد مفيد ميباشد.


10- اگر شماره ترتيب هر كلمه (4 و 3 و 2 و1) را در آخر هر عددی كه زير آن خط‌ كشيده شده است اضافه كنيم

عدد جديدی بدست ميآيد (عدد 66 رقمی) كه باز هم ضريب 19 دارد.

216024031 14305306572 1830920010811401250133 114301520016817101840194 =

19 X 113696855849 …)


11- اگر پس از هر كلمه بجای شماره ترتيب (1 و2 و 3 و 4) مجموع ارزش‌های ابجدی هر كلمه (102 و 66 و 329 و 289) را بگذاريم،

يك عدد 73 رقمی بدست خواهد آمد كه باز هم ضريب 19 دارد.

2160240310214305306576618309200108114012501332911430152001681710184019289 =

19 X 111369685843 …)


12- در اين مرحله ارزش‌های ابجدی هر كلمه 102 و 66 و 329 و 289 را در ابتدای هر كلمه ميگذاريم، باز هم عدد 73 رقمی جديدی بوجود ميآيد كه ضريبی از 19 است.

1022160240366143053065732918309200108114012501328911430152001681710184019 =

19 X 5379790738 …)


13-      برای هركلمه (بسم الله الرحمن الرحيم) نكات زير را مينويسيم:

 

1-    تعداد حروف هركلمه، مثلاً كلمه " بسم " از 3 حرف تشكيل شده (برای تشخيص برنگ قرمز نوشته شده).

2-    جمع ارزش ابجدی هر كلمه، مثلاً كلمه  " بسم " جمع ارزش حروف آن 102 ميباشد.

3-    ارزش ابجدی هر حرف در هر كلمه، مثلاً كلمه " بسم " از حروف (ب، س، م)  تشكيل گرديده  

كه ارزش هر حرف به ترتيب ( 2 و 60 و 40 ) ميباشد.


اگر پس از تعداد حروف هر كلمه جمع ارزش ابجدی هر كلمه و بعد ارزش ابجدی هر حرف آن كلمه را بگذاريم

يك عدد 48 رقمی بوجود ميآيد كه باز ضريب 19 دارد.

310226040466130305632913020084050628913020081040 =

19 X 1632768634 …)


14-     در اين مرحله پس از تعداد حروف هر كلمه ارزش هر حرف آن كلمه و بعد جمع ارزش حروف آن را مينويسم

كه اين بار هم عدد 48 رقمی بدست می آيد كه باز هم ضريبي از 19 ميباشد.

326040102413030566613020084050329613020081040289 =

19 X 1716000539 …)


15-     اگر شماره ترتيب حروف هركلمه را با شماره ترتيب حروف كلمه‌‌‌‌‌های بعد جمع كنيم

عددی 12 رقمی بدست ميآيد كه باز هم ضريبی از 19 ميباشد.

123 + 4567 + 8910111213 + 141516171819 =

150426287722 =

19 X 7917173038


16- اگر شماره ترتيب هر كلمه را پس از شماره ترتيب حروف هر كلمه بگذاريم عدد 23 رقمی بدست ميآيد

كه باز هم ضريبی از 19 ميباشد

123145672891011121331415161718194 =

19 X 648135120479 …)


17- اگر تعداد كلمات "بسم الله الرحمن الرحيم" (4) را اول بنويسيم و تعداد حروف (19) آن را بعد از آن بنويسم

و بعد حاصل جمع ارزش ابجدی (786)  آن را بنويسيم عدد 6 رقمی بوجود ميايد كه ضريبی از 19 ميباشد.

(برای تشخيص زير آن اعداد خط كشيده شده است).

4 19 786 = 19 X 22094


18- اگر رقم های رابطه 17  را برعکس بنويسيم ضريب 19  خواهد داشت.

36206  x  19  =  4 91 687


 19- اگر شماره آيه  )بسم الله الرحمن الرحيم(  كه اولين آيه قرآن است بنويسيم و بعد تعداد حروف آن (19) را بنويسم

و بعد تعداد حروف هر كلمه را بنويسيم باز ضريبی از 19 ميباشد.  

174  X 19  X  19  X  19   =    3466  19  1

  

بايد توجه داشت که هر يکی از اين رقمها اگر بخواهد درست سر جای خود قرار گيرد احتمال آن يک به 10 ميباشد.

چون احتمال بين صفر تا 9 را دارد.

 

برای مثال:  در شماره 4 عدد 102 شامل رقم های 1 و 0 و 2 می باشد و عدد 66 شامل رقم های 6 و 6 می باشد

و عدد 329 شامل رقم های 3 و 2 و 9 می باشد و عدد 289 شامل رقم های 2 و 8 و 9 می باشد، لذا امکان

درست کردن آن يک ميليون ميليارديم يعنی ( 10 به توان 15 - ) يعنی 1000000000000000 / 1 می باشد.

 

اگر چهار کلمه ای که در "بسم الله الرحمن الرحيم"  وجود دارد برای اينکه ارقامش مطابق حساب ابجد 19 بار قابل تقسيم به 19 باشد،

امکان آن  19 بار 19 / 1  ضرب در  19 / 1 است.

يعنی 37589973457545958193355601 / 1

آيا فكر ميكنيد اين روابط رياضی تصادفی است ؟

 

اگر اينطور فكر كنيد خيلی بی ‌انصافی كرده‌ايد و خواسته‌ايد با كمال بی ‌انصافی اين حقيقت بزرگ را

كه قرآن كلام خدا است و نه تنها كار محمد (ص) و تمام مردم آن زمان نيست،

بلكه حتی مردم اين زمان هم با وجود كامپيوتر نميتوانند چهار كلمه پيدا كنند كه اينهمه روابط رياضی داشته باشد.

چون بيشتر اين روابط بايد در قالب   1?2?3?4? = 19 X … باشد.

يعنی بجای علامت سؤال پس از شماره ترتيب بايد عدد خاص آن چهار كلمه وجود داشته باشد.


مطابق محاسبه‌ای كه با كامپيوتر شده، احتمال مرحله   برابر يك در 189753 ميباشد

 و احتمال مرحله 2 و 4،  كمتر از يك در 36 ميليارد ميباشد

و احتمال مرحله 2 و 4 و 5،  كمتر از يك در 6.832  كاترليون ميباشد.

 

در نتيجه احتمال تصادفی بودن اين 19 رابطه تقريباً صفر يعنی محال است.


اندكی فكر كنيد و منصفانه قضاوت كنيد كه آيا محاسبه اين روابط  كار مردم 14 قرن پيش عربستان است؟  چه رسد به يك شخص.

آيا اين روابط نشان ‌دهنده يك وجود بسيار بسيار دانا و حسابگر كه خدا باشد نيست و پيامبری محمد (ص) و الهی بودن قرآن را نشان نميدهد؟

 

حالا كه معلوم شد قرآن واقعاً كلام خدا است،

آن را با دقت هر چه بيشتر بخوانيد و در آيات آن انديشه و فكر كنيد تا راه درست زندگی را پيدا كنيد.

 

 

چند معجزه رياضی ديگر

 

 

     

 

کلمه اسم 19 بار در قرآن آمده است      

·        كلمه (الله) بدون حساب الله كه در ”بسم الله الرحمن الرحيم“ اول سوره‌ها است، 2698  بار يعنی     19 X 142بار آمده است.

·        كلمه (الرحمن) كه يکی از صفات انحصاری خدا است، 57 بار يعنی 19 X 3 بار

·        و كلمه (رحيم) كه بصورت صفت خداوند آمده 114 بار يعنی19 X 6  بار آمده است

    (كلمه رحيم 9:128 سوره توبه در مورد صفت پيغمبر اسلام (ص) ذکر شده است، نه در مورد صفت خداوند).

·        سوره علق كه 5 آيه اول آن اولين آياتی است كه به پيغمبر (ص) نازل شده   19    سوره مانده به آخر قرآن يعنی سوره 96 قرآن است

     و 5 آيه اول آن كه اولين آياتی است كه بر پيغمبر (ص) نازل شده 19 كلمه دارد و 76 حرف است يعنی19 X 4 = 76 

·        سوره علق  19  آيه و 285 حرف يعنی 19 X 15   حرف دارد.

·       سوره ناس آخرين سوره قرآن (سوره 114) است و 6 آيه دارد يعنی     19 X 6 = 114

·        سوره نصر سوره 110 قرآن كه بقولی آخرين سوره‌ای است كه بر پيغمبر(ص) نازل شده 19 كلمه دارد و آيه اول آن 19 حرف دارد.

·        9 آيه اول سوره قلم سوره 68 قرآن كه دومين آياتی است كه به پيغمبر (ص) نازل شده، 38 كلمه دارد كه مساوی 19 X 2   ميباشد.

·        10 آيه اول سوره مزمل سوره 73 قرآن، سومين آياتی است كه بر پيغمبر (ص) نازل شده كه 57  كلمه دارد يعنی57 = 19 X 3 

·        حرف ”ق“ در سوره ق (سوره 50) و در سوره شوری (سوره 42)

      كه در حروف مقطعه اول اين دو سوره ذكر شده 57 بار تکرار شده است يعني 19 X 3

در تمام حروف مقطعه قرآن اين روابط رياضی وجود دارد كه حدود 200 رابطه است.

·        حرف ”ن“ در سوره قلم (سوره 68) 133 بار آمده است يعنی 133 = 19 X 7

·       حروف ”ی“ و ”س“ در سوره يس ( سوره 36) 285 بار آمده است يعنی:  285 = 19 X 15

·        حرف ”ص“ در سوره اعراف (سوره 7) 97 بار و در سوره مريم (سوره  19) 26 بار

       و در سوره ”ص“ (سوره 38) 29 بار آمده كه جمع آن در سه سوره (152 = 97+ 26 + 29) می باشد

       يعنی:  152 = 19 X 8

در قرآن هفت سوره پياپی (سوره های 40 تا 46) وجود دارد كه با حم "ح" و "م" شروع ميشود.

اين سوره‌ها با هم روابط رياضی عجيبی دارند كه نامی جز معجزه بر آنها نميتوان گذاشت.

 

·        اگر تعداد ”ح“ و ”م“ اين هفت سوره را جمع كنيد عدد 2147 ميشود كه مساوی است با 19 X 113

و اگر ”ح“ های اين هفت سوره را جدا و ”م“ های آنها را جدا جمع كنيد و بعد رقم‌های بدست آمده را باهم جمع كنيد

درست همان عدد 113 بدست ميايد.

منظور از رقمها عدد نيست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6)‌ و (4) ميباشد.

·        در اين هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتيب

·        در سوره مؤمن يا غافر (سوره 40) ،  64 و 380،

·        در سوره فصلت (سوره 41)،  48 و 276،

·        در سوره شوری (سوره 42) ،  53 و 300

·        در سوره زخرف (سوره 43) ،  44 و 324

·        در سوره دخان (سوره 44) ،  16 و 150

·        در سوره جاثيه (سوره 45) ، 31 و 200

·        در سوره احقاف (سوره 46)  36 و 225     ميباشد.

64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147       

 = 19 X 113       

            حالا اگر رقمهای اين اعداد را با هم جمع كنيم:

6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113       

           می ‌بينيم حاصل جمع اين رقمها درست 113 يعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.

 

·        حالا اگر همين كار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بكنيم باز

           می ‌‌بينيم حاصل جمع ”ح“ و ”م“ های اين سوره‌ها را اگر به 19 تقسيم كنيم مساوی حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ اين سه سوره ميشود.

 64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 = 1121 = 19 X 59      

6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59      

 

·        حال اگر 4 سوره بعد يعنی سوره‌های 43 و 44 و 45 و 46  را مورد امتحان قرار دهيم باز همين رابطه بدست می ‌آيد.

44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 X 54       

4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54       

 

·        حال اگر ”ح“ و ”م“ سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع كنيم  1045 ميشود

      كه اگر آنرا تقسيم به 19 كنيم عدد 55 بدست ميايد كه با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 X 55       

4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55       

 

·        حال اگر ”ح“ و ”م“ چهار سوره 44 و 45 و 46 و 41 را با هم جمع كنيم عدد 1102 بدست ميايد

     كه خارج قمست آن به 19 عدد 58 بدست ميايد كه با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

16 +150 + 31 + 200 + 36 + 225 + 64 + 380 = 1102 = 19 X 58        

1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5+6+4+3+8+0 = 58      

حالا شما سعی كنيد با كامپيوتر 14 رقم ديگر پيدا كنيد كه چنين خاصيتی داشته باشند.

حالا فكر كنيد كه اگر بخواهيد هفت مقاله بنويسيد كه ”ح“ها و ”م“ های آن چنين خاصيتی داشته باشند.

چه زمانی بايد صرف كرد؟

حالا فكر كنيد اگر کسی بخواهد بطور عادی هفت سخنرانی بكند كه چنين روابطی در آن وجود داشته باشد، امكان دارد يا نه؟

با توجه به اينكه خداوند در آيه 29:48 سوره عنكبوت به پيغمبر (ص) ميفرمايد:

" تو قبلاً كتابی نخوانده بودی و با دستت چيزی ننوشته بودی

چون در آن حال كسانی كه در صدد باطل ساختن رسالت تو هستند شك ميكردند"

يعنی پيغمبر سواد خواندن و نوشتن نداشت.

شما سعی كنيد با كامپيوتر 14 رقم ديگر پيدا كنيد كه چنين حالتی داشته باشد تا بدانيد قرآن نميتوانسته كار پيغمبر بيسواد 14 قرن پيش باشد.

بلكه تمام مردم آن زمان هم نميتوانسته‌اند چنين كاری بكنند

و بيائيد واقعاً سعی كنيد چهار كلمه مثل (بسم الله الرحمن الرحيم)  بسازيد كه 19 رابطه رياضي در آن باشد.

يا حتی سه رابطه رياضی از لحاظ حروف ابجد در آن باشد.

البته توجه داشته باشيد در آن زمان چرتكه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشين حساب و كامپيوتر.


سید مهدی بازدید : 22 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)

انیشتين در قرن نوزدهم مسئله ی جالبی رو مطرح کرد که ادعا داشت 98 درصد مردم از حل آن عاجزند. به عبارت دیگر هر کسی این مسئله را حل کند جزء دو در صد با هوش مردم جهان به حساب می آید.

    اگر اهل گشت و گذار در سایتهای ریاضی باشید به احتمال زیاد به این مسئله برخورده اید. اگر هم که تا به حال این مسئله را ندیده اید با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید آن را بیابید. مسئله ای که امروز برای شما آماده کرده ام در واقع همان مسئله ی معروف انیشتين است. با این تفاوت که اینجانب آن را به حالت ایرانی درآورده ام، تا هم حل آن شیرینتر شود و هم با فرهنگ ایرانی هماهنگتر باشد. اگر میخواهید بدانید که از دو درصد مردم باهوش دنیا هستید یا نه، این مسئله را حتما حل کنید.حل مسئله نیاز به هیچ اطلاعات قبلی ندارد.

 


 

 

    فرض کنید در 5 خانه کنار هم 5 فرد از 5 شهر زندگی میکنند که هرکدام شغلی متفاوت و ماشینی متفاوت دارند. به هر کدام میوه خاصی را دوست دارد. اطلاعات زیر در مورد این 5 نفر در دست است. سوال این است که چه کسی ماشین پرادو دارد؟

 

1- علی اهل اصفهان است.

2- تهرانی پراید دارد.

3- مشهدی پرتقال دوست دارد.

4- خانه سینا سمت چپ خانه سعید است.

5- سینا موز دوست دارد.

6- مکانیک پرشیا دارد.

7-بابک بقالی دارد.

8- خانه وسطی خیار دوست دارد.

9- خانه اهوازی اولین خانه است.

10- همسایه مهندس پیکان دارد.

11- خانه ای که پژو 206 دارد همسایه بقال است.

12-کارمند هلو دوست دارد.

13- تبریزی پزشک است.

14- اهوازی کنار خانه رضا زندگی می کند.

15- مهندس همسایه ای دارد که سیب دوست دارد.



Read more:http://tabrizmath.blogfa.com/category/9#ixzz2yZEkCOez

سید مهدی بازدید : 35 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد). دُم از جای کنده آمد.

فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !” 
مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.

خود را به خانه ایی درافکند.

زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز شد. 

مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.

جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!

مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند. پاره چوبی در چشم یهودی

رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست! 

مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ”دخیلم!“. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند. 


                                                

 

 

 

 

نخست از یهودی پرسید.


گفت: این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم. 

قاضی گفت: دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند!

و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد!
جوانِ پدر مرده را پیش خواند . 
گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام.

قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است. حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی! 
و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد!

چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت:
قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش (عقد ازدواج) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش! 
مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید. 
قاضی آواز داد : هی! بایست که اکنون نوبت توست! 

صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد:

مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کرگی دُم نبوده است.


سید مهدی بازدید : 21 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد). دُم از جای کنده آمد.

فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !” 
مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.

خود را به خانه ایی درافکند.

زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز شد. 

مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.

جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!

مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند. پاره چوبی در چشم یهودی

رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست! 

مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ”دخیلم!“. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند. 


                                                

 

 

 

 

نخست از یهودی پرسید.


گفت: این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم. 

قاضی گفت: دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند!

و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد!
جوانِ پدر مرده را پیش خواند . 
گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام.

قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است. حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی! 
و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد!

چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت:
قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش (عقد ازدواج) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش! 
مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید. 
قاضی آواز داد : هی! بایست که اکنون نوبت توست! 

صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد:

مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کرگی دُم نبوده است.


تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
هر چیزی که بخواید توی وبلاگ من هست. از درس بگیر تا بازی ها و رمز هاشون. میتونید از همه شون لذت ببرید. ممنون.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ایا ایران در جام جهانی 2014 برزیل خوب ظاهر می شود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 75
  • بازدید ماه : 65
  • بازدید سال : 543
  • بازدید کلی : 11,170